معرفی وبلاگ
صبح بود تازه از خواب پا شده بودم فکرم خیلی مشغول بود بابام رادیو رو روشن کرده بود و بهش گوش می داد یه دفعه وقتی شنیدم در مورد کنکور خبر میده رفتم پیش رادیو همین که خبر کنکور تموم شد خواستم برگردم در مورد مسابقه ی بزرگ وبلاگ نویسی گفت یه حس خوبی پیدا کردم و گفتم همین الآن شرکت می کنم.
از دست اندرکاران برنامه ی رادیو قرآن بسیار ممنونم که این طرح رو گذاشتن واقعاً تأثیر داره.
صفحه ها
دسته
آرشیو
طراح قالب
Tebyan
میدونی وقتی خدا داشت بدرقه ام میکرد چی گفت؟؟؟؟
جایی که میری مردمی داره که میشکننت!!!
نکنه غصه بخوریــــا!!!!
من همه جا باهاتم تو تنها نیستی...
تو کوله بارت عشق میذارم,که بگـــذری...
قلب میذارم که جا بدی...
اشک میدم که همراهیت کنه...
و مرگ میدم که بدونی بر میگـــردی پیش خودم!!!
پس هیچوقت غصه نـــخور!!!
برچسب ها :